یه سایت هست مخصوص کنکوریا!
میرم مرورش میکنم..
یه نوع مرضِ بی درمانه شاید.. :|
مرور میشه واسم تمام خاطرات 4 سال دبیرستان و حتی قبل تر ها
اونجایی که ذوق کرده بودم ک معدلم شده بالای19.70
بعد یادم میفته نهایی ها چه ذوقی کردن خانوادم..
یادم میفته روزایی ک از نهایی ها ک میومدم میشستم اهنگ میزاشتم و سیب زمینی سرخ کرده میخوردم و کیف میکردم و افتخاز میکردم به خودم..
تابستان سال پیش سال بدی بود .
چه قدر گریه کردم..
و چه بد گذشت..
و الان ک اومدم دانشگاه فک میکنم او
شاخصهی سبکمغزان سطحینگر در طول تاریخ، انعطافناپذیری و بیاستعدادی در تشخیص اهم از مهم و برنتابیدن تغییر تکلیف است. در نگاه آنها ظاهر قرآن مطلقا محترم است، حتی اگر روزی به حکمیت صفین بیانجامد؛ خون مسلمان مطلقا حرام است، حتی اگر بر امیرالمؤمنین(ع) خروج کرده باشد؛ مناسک حج مطلقا خط قرمز است و باید به اتمام رساند، حتی اگر حسین بن علی(ع) قصد ترک مکه را کرده باشد؛ صلح با دشمن مطلقا گناهی نبخشودنی است، حتی اگر این صلح تصمیم حسن بن علی(ع) با
حقن الدهون انتشرت فی الآونة الأخیرة الكثیر من عملیات التجمیل، لزیادة جمال الوجه، حیثُ یستحوذ جمال الوجه والبشرة على اهتمام وتفكیر المرأة، لذلك نجد الكثیر من النساء یلجأن إلى تطبیق العدید من الوصفات الطبیعیة للبشرة قبل التفكیر فی اللجوء إلى عملیات تجمیل الوجه، أمّا فی حال كانت مشاكل الوجه كبیرة ولا یمكن علاجها بالخلطات الطبیعیة یكون الحل بإجراء هذه العملیات التجمیلیة المختلفة للوجه بناءً على طبیعة المشكلة، إنّ عملیات تجمیل الوجه هی ع
حقن الدهون
انتشرت فی الآونة الأخیرة الكثیر من عملیات التجمیل، لزیادة جمال الوجه،
حیثُ یستحوذ جمال الوجه والبشرة على اهتمام وتفكیر المرأة، لذلك نجد الكثیر
من النساء یلجأن إلى تطبیق العدید من الوصفات الطبیعیة للبشرة قبل التفكیر
فی اللجوء إلى عملیات تجمیل الوجه، أمّا فی حال كانت مشاكل الوجه كبیرة
ولا یمكن علاجها بالخلطات الطبیعیة یكون الحل بإجراء هذه العملیات
التجمیلیة المختلفة للوجه بناءً على طبیعة المشكلة، إنّ عملیات تجمیل الوج
الان چند وقته مدام دارم کتاب میخونم یه استرس عجیبی گرفتم همش فکر می کنم دیگه خیلی وقت ندارم برا کتاب خوندن شبها قبل خواب به حسی که دارم فک میکنم به اینکه چه اتفاقاتی ممکنه بیفته که من دیگه نتونم کتاب بخونم....
قسمتی از کتاب محبوب این روزهام:)))))
تو به اصفهان باز خواهی گشت :)
تو عادت بدی داری به سفر کردن، ولی میدانم که بر میگردی. مگر نه این که وطن تو همین جاست؟ همان کوچه؟ همین شهر؟ میروی و باز مثل همیشه بر میگردی به یاد من؛ به وطن. ایمان دا
إن علامة السفهاء السطحیّین على مرّ التاریخ، هو الجمود وعدم قابلیّتهم فی تشخیص الأهم عن المهم وعصیانهم على تغییر التكلیف. فإنهم یحترمون ظاهر القرآن مطلقا، ولو دعا إلى الحكمیة فی صفّین. ویحترمون دم المسلم مطلقا، ولو خرج على أمیر المؤمنین(ع). ومناسك الحج عندهم خط أحمر مطلقا، ولو كان الحسین(ع) مغادرا مكّة. والصلح مع العدوّ عندهم ذنب لا یُغفَر مطلقا، ولو كان الإمام الحسن(ع) قد اتخذ هذا القرار. لا یعقلون أن تارة یجب الصراخ وتارة یجب السكوت، وتار
نمیدانم نهضت سوادآموزی با نسل معلمهایی که رو به بازنشستگی هستند چه کرده! همگی یک تخته کم دارند! همگی مبتلا به مرضِ «من که کارام رو خوب انجام میدم! من که همیشه سر وقت میرسم! من که چیزی رو نمیشکنم!» و امثالهم هستند! این «من، من!»هایشان کلافهام میکند. ما با این مادرها و معلمهای ایدهآلگرا بزرگ شدیم. قوانین و انتظاراتشان همچون حکومت نظامی بوده! باید هم نسل ما به افسردگی و اضطراب دچار شود! اصلا هر کسی که مبتلا نشده یعنی یک جای کار میلن
زخمیها که روزبهروز بیشتر میشدند، در کوچه و خیابان ولو بودند. همه پاره پلاس تنشان بود. برایشان اعانه جمع میکردند. «روز»های گوناگونی به راه میانداختند، «روز» این، «روز» آن، «روز»هایی که بیشتر برای سازماندهندگانشان بود. دروغ، جماع، مرگ. هر کار دیگری غیر از این قدغن بود. در روزنامهها، در دیوارکوبها، پیاده و سواره، با افسارگسیختگیِ تمام، ورای هرگونه تصوری، ورای مسخرگی و پوچی دروغ میگفتند. همه در این دروغ
تو همین چند روز دو تا حرکت انجام دادم که شاید برای هیچ کسی غیر از خودم مهم نباشه ولی واقعا حس می کنم برام دوست داشتنیه. اول پک کامل سریال بریکینگ بد رو که خیلی هم دنبالش بودم (از دیجی کالا) با قیمتِ خوب و مهم تر از اون یک بسته بندی درست و حسابی خریدم. (جالبه بدونید جزء معدود سریال های خوبِ این سال هاست که حق پحشش خریداری شده). و دومی که مهم تره این که یک هارد دیسک اینترنال 1 ترابایتی 3.5 اینچی کاملا بلا استفاده داشتم که با یک قاب و آداپتور به ارزش 135 ه
تو همین چند روز دو تا حرکت انجام دادم که شاید برای هیچ کسی غیر از خودم مهم نباشه ولی واقعا حس می کنم برام دوست داشتنیه. اول پک کامل سریال بریکینگ بد رو که خیلی هم دنبالش بودم (از دیجی کالا) با قیمتِ خوب و مهم تر از اون یک بسته بندی درست و حسابی خریدم. (جالبه بدونید جزء معدود سریال های خوبِ این سال هاست که حق پحشش خریداری شده). و دومی که مهم تره این که یک هارد دیسک اینترنال 1 ترابایتی 3.5 اینچی کاملا بلا استفاده داشتم که با یک قاب و آداپتور به ارزش 135 ه
پ. هر هفته مسابقه
داره و برای فانِ دیدنِ مسابقه، اختلاط با بچهها و حمایت ازش هم که شده بازیهاش
رو تماشا میکنم. این مسئله موردی نداره، اشکال از اونجا شروع میشه که ذهنم به
این حد از حمایت قانع نمیشه؛ فراتر میره، بازیهای
معروف رو آنالیز و تماشا میکنه و وسوسه میشه که برای بهتر شدنِ اون، خودش رو هم بهتر کنه. هنوز بقیه رو به خودم
ترجیح میدم و برای فرار از کارهای خودم به کمکبهبقیه رو میآرم. در هر حال،
چیزی که باید یاد بگی
این هفته به اندازهی یک ماه کار کردهام. همهی چشم امیدم به جمعههاست و برعکس این هفته جمعه را هم کشیکم. به گمانم قرار است خستگیها را همراه خود از یک هفته به هفتهی بعد بکشانم. داشتم فکر میکردم هفتهی دیگر مرخصی بگیرم و چند روزی را بمانم توی خانه. همه مرخصی میگیرند که بروند یک جایی من میخواهم مرخصی بگیرم که جایی نروم. من آدم زیاد کار کردن نیستم. نه توان جسمیاش را دارم و نه روحم میکشد این همه زیاد کار کنم. وقتهایی که مجبور میشوم
سنهای به خصوصی برای آدمها مهم و ویژه هستن، برای من 10، 13، 16، 19، 25 و 30 عددهای خاصی هستن.
10 سالگی - وقتی بود که شور زندگی رو با تک تک سلولهام حس میکردم، عاشق ریاضیات بودم و معلم به من میگفت "تو در آینده یه چیزی میشی!"، نه تنها که دیده میشدم، بهترین بودم. اون دورانِ زندگی به اندازه کتابهای هری پاتری که میخوندم هیجان داشت؛ عصرها با دوچرخه از بالای کوچه بدون رکاب زدن با شتاب سر میخوردم پایین و قرار بود زندگی هم مثل همین دوچرخه بر وفق مر
بیاییم یک بار برای همیشه تصمیم بگیریم که زمانِ ساخت یک چیز، چند چیز دیگر را خراب نکنیم. مستند انقلاب جنسی 3 چنین تصمیمی نداشته و بعد از تخریب یک بلوک ساختمانی، یک تک آپارتمان را آباد کرده. الحمدلله که آقای حسین شمقدری این بار خودش مجریِ مستند نبود و شخص دیگری را جای خودش گذاشته بود و به حرف ما بها داده بود که خودش مناسب مجریگری نیست.
مستند با تصاویر یک دنس پارتی شروع میشود و در شهر سنپترزبورگ روسیه ادامه مییابد. با مصاحبههایی در روسیه و
الف.
سلام.
خیلی کار دارم که باید انجام بدم، و در هماین هنگام فقط در حالِ وقت تلف کردنم. حقیقت تلخ اینجاست که کرونا نخواهم گرفت هیچوقت، امّا این مرضِ گشادی روزی من رو از پا در میآره. و من نمیتونم از پا درش بیارم چون... ، درسته! گشادم:) چرخهی منصفانهایه.
بگذریم، کلمهها رو با چنین کسشرهایی به هدر ندیم بهتره. تازه من میخوام بنویسم که حالم بهتر بشه و بتونم کار کنم. پس!
اونهایی که تا حدودی با من آشنا هستن از علاقه و ارادت زی
سلام عالیس ..یکمی حرف داشتم ولی از اونجایی که بلاکم کردی و احتمالا در زمان گرفتن هارد هم نمیخوای باهام حرف بزنی، اینجا میگمش. میتونی نخونیش و حذفش کنی .. انتخاب با خودته! اما اگه نخوندیش حرف منو نشنیدی ... و حقمو برای توضیح یه چیزایی ازم گرفتی ..
از چند چیزخوشحالم واز چندچیز نگران و ناراحت ..
خوشحالم چون لحظاتی از زندگیمو با کسی گذروندم که فردی قوی، نترس، با اراده، دوستداشتنی و با محبت بود. خوشحالم که یه زمان و یه مدتم رو در کنار کسی بودم که با وجو
دخترکی راه راه قسمت اول .
ادما تو زندگی در برخورد با دیگران رفتار و اخلاقهای متفاوتی از خودشون نشون می دن و به نوعی با محیط اطراف و اتفاقات پیرامونشون ارتباط بر قرار می كنن در واقعه هر كس اخلاق خاص خودشو داره
مثلا بعضیا می تونن خیلی خشك و جدی باشن مثل بابای خدابیامرزم انقدر خشك و جدی كه اگه یه شب با كمربند به جون مادربد بختم نمی یوفتاد شام از گلوش پایین نمی رفت
و یا خیلی شوخ طبع و بذله گو.............. مثل اقای كیهانی دربون شركت
حرافترین
درباره این سایت